تهدید به اعدام؛ قدرت نمائی یا رعشه های یک قدرت درحال افول؟!
تقی روزبه
تهدید وتوسل به اعدام در آستانه چهارشنبه سوری
قدرت نمائی یا رعشه های یک قدرت درحال افول؟!
اعلام خبرصدورحکم اعدام شش نفرازدستگیرشدگان اعتراضات روزعاشورا دردادگاه اول، درآستانه چهارشنبه سوری البته امر تصادفی نیست ونشاندهنده آنست که علیرغم ادعاهای خود مبنی بر برکنترل وخاموش کردن باصطلاح فتنه،سران تبه کاررژیم اسلامی تاچه اندازه باین ادعا های خود باوردارند.درواقع ترس رژیم ازمردم وازبرافروخته شدن شعله های آتشی که می تواند خرمن وجودشان را یکسره خاکسترکند، رژیم را وادارساخته است که با توسل به عریان ترین و خشن ترین حربه تهدید و ترور،خود را به تمامی درکسوت یک دولت تروریستی به نمایش بگذارد. عربده کشی و چرخاندن قمه به دورسرخود، توسل به ارعاب وشانتاژمردم، تنها ابزارژیم برای بقاء و رساندن امروزش به فرداست واین یعنی دچاراستراتژی روزمرگی شدن.دولتی که بنابه تعاریف متعارف وظیفه رسمی اش در دفاع ازامنیت شهروندان تعریف می گردد، وقتی حاضرمی شود بدون هرگونه شرم وحیا و پنهان کاری، اوباشان یونیفرم پوش وبدون یونیفرم پوش خود را برای حمله به خانه مخالفین خود گسیل کند، باید وضعش چنان وخیم شده باشدوترس از ماندن ونماندن چنان وجودش را تسخیرکرده باشد؛که رفتاروکنشش فقط معطوف به لحظه ها وامروز را به فردا رساندن باشد.در22 بهمن نیزجنایتکاران حاکم این حربه را بکارگرفتند.اما باتوجه به ویژگی های جشن چهارشنبه سوری وعدم متمرکزبودن آن، رژیم خود را آسیب پذیراحساس می کند.وبهمین نسبت هم، سهمیه اعدام را افزایش داده است تامبادا مردم ازفردای چهارشنبه سوری با امیدو اعتمادبه نفس بیشتری مبارزات سال جدید را شروع کنند. با این وجود ترس حتی درقدرت نمائی رژیم هم جاپای خود را نشان می دهد. با نگرانی ازعواقب وپی آمدهای این اقدام خود درسطح داخلی وبین المللی، وبا اعلام اینکه که هنوزحکم نهائی نیست و دادگاه تجدید نظرتصمیم نهائی را خواهد گرفت، راه عقب نشینی را برای خود بازگذاشته است وباین ترتیب ترس خویشتن را ازاقدام خود به نمایش گذاشته است.
بی شک اگررژیم تصورکندکه این تهدیدات اثرگذاراست، به مثابه تنها وسیله نجات ازحربه تهدید و اعدام استفاده بیشتری خواهد کردو برعکس با مشاهده تداوم اعتراضات و گسترش آن، ونا امیدشدن از خاصیت این حربه ضدانسانی وجنایتکارانه،قطعا برائی این تنها اهرم باقی مانده کندتروکندترو بی خاصیت ترخواهدشد. نگاهی به واکنش های رژیم دراستانه چهارشنبه سوری نظیرحکم خامنه ای تبه کاردرمورد غیرشرعی بودن مراسم چهارشنبه سوری،دستگیری های وسیع وکشف باصطلاح شبکه 30 نفره سایبری وابسته به آمریکا برای تکمیل نوارهای "پیروزی" خودپس از22بهمن،تهدیدهای پی درپی فرماندهان نیروهای انتظامی وتشکیل قرارگاه مشترک ناجا و سپاه وبسیج، درکنارآماده باش لباس شخصی ها و سربازان گمنام اطلاعاتی، دامن زدن به جنگ روانی-تبلیغاتی و مانورهای گوناگون دیگرنظیرارسال اوباشان مزدور برای حمله به خانه کروبی ،همه وهمه نشاندهنده عمق ترس ونگرانی رژیم ازبرافروخته شدن آنچه که مدعی است خاموش شده، می باشد.
ازسوی دیگرتشدید شعارنویسی درسطح شهرها،تداوم اعتراضات دردانشگاه ها ودرزندان و درجلوی اوین، درمیان کارگران وزنان ....همه وهمه نشاندهنده آن است که این آتش هم چنان برافروخته مانده است. گرچه دامنه آن به فراخوروضعیت ووزش بادها ممکن است کم وزیاد شود،اما هم چنان شعله وراست و درانتظارآفریدن وبهره گرفتن از فرصت ها برای سرکش شدن بیشتر.درچنین شرایطی تنها می توان با تداوم وگسترش شعله های مقاومت علیه بربریت و جنون رژیم، حربه تهدید و ارعاب را خنثی کرد. بی اثرکردن وگرفتن این حربه ازچنگ این عربده کش اساسی ترین وظیفه لحظه کنونی را تشکیل می دهد.رژیم اوباشان را تنها می توان درگورتاریخی خود دفن کرد وگرنه موجودات نابهنگامی که احساس کنند هیچ افق و آینده ای ندارند،وقتی رعشه مرگ براندامشان مستولی شود،درهمان عمراندک باقی مانده اشان، تبدیل به موجوداتی خطرناک وعربده کش می شوند.نظام جمهوری اسلامی جزبا تهدید وخط ونشان کشیدن و امروزرا به فردارساندن قادر به زیست و تداوم حیات خودنیست.اما استراتژی محکوم به روزمرگی استراتژی بی آیندگی است و نشانه رعشه های مرگ یک قدرت درحال افول.
2010-03-15
گزارشی از تهران... بمب ساعتی...آماده برای انفجار
امروز 15مارس (24 اسفند) ساعت 20رفته بودم آریاشهر بین فلکه اول و دوم صادقیه حدود یک ربعی پیاده رفتم. اما مشاهداتم...در طول مسیر به تعداد رهگذران، دستفروش و گدا بود. دستفروشی که جوراب می فروخت و داد میزد "بیا که مهندس مملکت جوراب فروش شده!!" کمی جلوتر دستفروشی که ترقه می فروخت و مامور بسیجی که اینبار وانمود می کرد مامور رفع سد معبره!!! بین اون همه دست فروش از جوراب و شورت فروش گرفته تا دخترانی که برای فروش خود بین مردم پرسه می زدند، مامور بسیجی به جوون بیچاره ترقه فروش گیر داده بود و می خواست بساطشو بگیره. جوون بیچاره طوری بسته ترقه ها رو می کشید که گویی تمام سرمایشو داره می کشه و داد می زد: "ولش کن،ولش کن" . مردم جمع شده بودند. بعد از مدت کوتاهی مردم هم صدا با هم می گفتن:"دیکتاتور، ولش کن". بسیجیه که خودشو تنها بین مردم می دید ترقه ها رو ول کرد و رفت. به فلکه دوم صادقیه که رسیدم جوونای زیادی داد می زدن "سواری، دربست". یاد حرف شنبه شب وزیر کار دولت کودتا (شیخ الاسلامی) در شبکه یک افتادم که در پاسخ به یک سوال مجری گفت از نظر علمی اگر کسی با مدرک دکترا هم مسافرکشی کنه شاغل محسوب می شه!! و خودش گفت سه میلیون بیکار داریم.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire
Remarque : Seul un membre de ce blog est autorisé à enregistrer un commentaire.