samedi 2 janvier 2010

فرار مقامات امنیتی بیت رهبری به خارج , پشت پرده های سیاه


چند روز پس از شایعاتی که درباره از ایران گریختن شماری از مقامات و بویژه افرادی از بیت رهبری به خارج بر سر زبان ها بود، از روز گذشته اطلاعاتی توسط محسن مخملباف فاش شد که در ارتباط مستقیم است با این شایعات، که اکنون از حد شایعه فراتر و به واقعیت تبدیل شده است. اطلاعاتی که مخملباف از قول مقامات امنیتی بیت رهبری که از ایران خارج شده اند فاش کرده، اطلاعات شگفت آوری است. از جمله درباره کلکسیون های علی خامنه ای، قصرهای وی، نقش مجتبی خامنه ای در پشت همه رویدادهای ایران، تمرکز تمام قدرت حکومتی در بیت رهبری. گفته می شود مقامات از ایران گریخته ای که اطلاعات بیت رهبری را فاش کرده و مخملباف آنها را منتشر ساخته، اطلاعات مهمی درباره کودتای 22 خرداد و آخرین اظهار نظرهای علی خامنه ای پیرامون تظاهرات و کشتارهای خیابانی و همچنین اختلافات و مشاجره های تندی که بین وی و هاشمی رفسنجانی روی داده دراختیار دارند. شاید این اطلاعات نیز در آینده فاش شود!
(این گزارش تا ساعاتی از روز بصورت کامل در پیک نت نقل شده بود. اما بدنبال پیام های مکرر و انتقاد از طولانی بودن و گُم شدن نکات اصلی و خبری در آن، پیک نت تصمیم گرفت آن را با صرف وقت، با دقت خلاصه کرده و رئوس مهم ترین نکات را دراختیار خوانندگان خود قرار دهد. این خلاصه را در زیر می خوانید و در صورت تمایل به مطالعه کامل این گزارش می توانید به وبسایت مخملباف از طریق صفحه پیوندهای پیک نت مراجعه کنید.)

مخملباف: نوشته حاضر اطلاعاتی است که از طریق کارمندان سابق بیت رهبری و وزارت اطلاعات که به خارج از کشور گریخته اند برای من بازگو شده است و من تنظیم متن آن را به عهده داشته ام.

برنامه روزانه خامنه ای:
ساعت 4 صبح برخاستن از خواب واقامه نماز شبساعت 6 تا 6:30 ملاقات با حجازی(رئیس دفترش)ساعت 6:30 تا 7 ملاقات با وحید (معاون اجرایی بیت رهبری)ساعت 7 تا 8 ملاقات با مجتبی (پسردومش)هفته ای سه روز (مجتبی در سال حدود 150 روز در حوزه علمیه قم درس می دهد. اما در غیر از این 150 روز هر صبح با پدرش ملاقات می کند. )ساعت 8 تا 10:30 مطالعه پرونده های امنیتی،سیاسی و اقتصادی.ساعت 10:30 تا 12 (خواب و استراحت نیمروزی)ساعت 12 تا 1 نماز جماعت و ناهارساعت 1 تا 3 ملاقات های ضروری (که در هر زمان متفاوت است. و بیشتر برای حل بحرانها پیش بینی نشده است.)ساعت 3 تا 5 رسیدگی به کارهای شخصی.ساعت 5 تا 8 ملاقات های ویژه (شرح این ملاقات ها در برنامه هفتگی و ماهانه آمده است)ساعت 8 تا 8:30 شامساعت8:30 تا 9 گوش کردن به شنودهاساعت 9 شب رفتن به رختخواب
برنامه هفتگی خامنه ای:
1.یکشنبه ها بعد از ظهر ملاقات با فرماندهان ارتش2.یکشنبه ها بعد از ظهر ملاقات با فرماندهان سپاه3.دوشنبه شام ملاقات با رئیس جمهوری4.سه شنبه صبح ملاقات با مسئولین کارهای اقتصادی خودش (حسن خامنه ای (برادرش)/میرمحمدی/مجتبی خامنه ای/ و شریعتمدار وزیر بازرگانی) 5. سه شنبه ها شام ملاقات با هاشمی رفسنجانی6.چهارشنبه بعد از ظهر ملاقات با اعضای شورای نگهبان7.چهارشنبه شب با جنتی شام می خورد.
برنامه ماهانه:
1.ملاقات با رئیس مجلس2.ملاقات با رئیس قوه قضائیه3. ملاقات با مشاورین مذهبی (کسانی که از قم می آیند. مثل مقتدایی و یزدی)4.ملاقات با مشاورین دیگر
علائق شخصی خامنه ای:غذا:
به توصیه پزشکان خاویار و ماهی قزل آلای خال قرمز رودخانه لار به وی توصیه شد، اما رفته رفته این دو غذا جزو علائق شخصی ایشان شد. خاویار از رشت توسط امام جمعه رشت ارسال می شود .هم چنین گوشت قرقاول که از شیراز توسط آقای حائری ارسال می شود و مصرف گوشت بلدرچین و شتر مرغ (برای پرهیز از کلسترول)برای کنترل غذای خامنه ای و اطمینان از سمی نبودن آن دستگاهی به مبلغ 500 هزار دلار از آمریکا خریده شده که با افزودن یک ماده ،غذاآزمایش می شود و آشپز خود بایستی در حضور محافظین قبل از دیگران غذا را بچشد.
ورزش:
کوهنوردی و اسب سواری. یک بار خامنه ای به خاطراسب سواری در سال 78 به زمین افتاد و دستش شکست. چون او با یک دست اسب سواری می کند. در سفرهای طولانی داخلی، مثل سفر به مشهد ، اسب مخصوص خامنه ای و اسب مجتبی را با هواپیمای 330 به محل می برند. هم چنین سه کامیون مخصوص حمل اسب برای جا به جایی های نزدیک تر موجود است.
تعداد اسب ها حدود 100 عدد است که ارزش کل آن 40 میلیون دلار برآورد شده و گرانترین آن ها 7 میلیون دلار قیمت دارد و نام آن ذوالجنان است.اسب مجتبی سهند نام دارد. برای اسب ها دو اصطبل موجود است، یکی در باغ ملک آباد مشهد به مساحت 10 هزار متر که دارای 70 اسب است و یکی در لواسانات به مساحت 3 هزار متر که دارای 30 اسب است.
گاهی با راشد یزدی (آخوندی که جوک های رکیک می گوید) گده می کند. در این گده ها محمدی گلپایگانی و وحید حقانیان هم حضور می یابند. گاهی جنتی را هم دعوت می کنند که معمولا جنتی توسط راشد دست انداخته می شود.
خامنه ای ابتدا سیگاری بود. در همان اوایل ریاست جمهوری به دلیل پرستیژ مورد نیاز یک رئیس جمهور، سیگار را ترک کرد. او نمی خواست عکس او در حال سیگار کشیدن منتشر شود. در آن زمان که هنوز با موسوی نخست وزیر نزدیک تر بود، دو نفری تصمیم به ترک سیگار گرفتند و پس از آن هیچ گاه هیچکدام لب به سیگار نزدند. اما پیپ را از همان زمان حفظ کرده است. در کلکسیون پیپ او تاکنون 200 پیپ جمع آوری شده است. تمام شایعات مربوط به کشیدن تریاک در مورد او دروغ است.
ارزش پیپ های او حدود 2 میلیون دلار برآورد می شود. اکثر پیپ ها برایش تحفه آورده شده. گرانترین پیپ 250 هزار دلار قیمت دارد که مربوط به 300 سال پیش است. دسته این پیپ طلا کوب و جواهر نشان است. بعضی از پیپ ها توسط روسای جمهور و رهبران جهان به او هدیه داده شده است و در جعبه پیپ نام اهداء کننده مشخص است.
در کلکسیون انگشتری های خامنه ای حدود 300 انگشتری خاص جمع آوری شده که 3 تای آن ها از آستان قدس به او تحفه داده شده است. گرانترین انگشتری 500 هزار دلار قیمت گذاری شده و قدیمی ترین عقیق دنیا را دارد. این کلکسیون ها در بیت رهبری نگهداری می شود.
در کلکسیون عصای خامنه ای تا چند سال پیش 170 عصای آنتیک وجود داشت که یک میلیون ودویست هزار دلار قیمت گذاری شده بود. گرانترین عصا 200 هزار دلار قیمت دارد که متعلق به 170 سال پیش است و جواهر نشان است. گاهی در موارد خاص عصا یا انگشتری یا عبایی را برای این و آن تحفه می فرستد. پیش از انتخابات اخیر(سال 1388) که میر حسین موسوی کاندیدا بود، به دیدار پدر موسوی رفت و عصایی را به وی هدیه داد که عده ای آن را مبنی بر موافقت خامنه ای با کاندیدا شدن پسر او قلمداد کردند. در اوایل رهبری و پس از مرگ خمینی عبایی را برای آقای طاهری امام جمعه وقت اصفهان فرستاد، زیرا از طاهری نقل شده بود که خمینی در هنگام تماشای خامنه ای از تلویزیون در سفر هند گفته بود خامنه ای به درد رهبری می خورد و همین نقل قول خبرگان را راضی کرد تا به خامنه ای رای بدهند. فیلم خبرگان و این نقل قول در یوتیوب موجود است.
شماره عباهای کلکسیون خامنه ای حدود 120 عدد است و قیمت مجموعه آن ها حدود 400 هزار دلار است که گرانترین آن ها 30 هزار دلار می ارزد .اما از همه آن ها بیشتر به عبای سپید رنگی که گاهی می پوشد علاقه دارد.عباها از پشم شتر است.
خجسته نام همسر خامنه ای است. یک بار بیمارستان شرکت نفت قورق شد تا خجسته خانم برای زیبایی شکم مورد عمل ساکشن( برای برداشتن چربی های شکمش قرار گیرد). خجسته خانم به دلیل التهاب روده بزرگ دوبار هم در لندن مورد عمل جراحی قرار گرفته است. مجتبی خامنه ای دومین فرزند خامنه ای روی پدرش بسیار نفوذ دارد اما هر کجا کم می آورد از طریق مادرش خجسته خانم وارد می شود.
اکنون خجسته خانم (در سال 2009) حدود 67 سال دارد. یکی از برادرانش با مجاهدین خلق رابطه داشته و به سوئد فرار کرده است. اوغیر از برادر فراری، سه برادر دیگر هم دارد که در گیر بیزینس های بزرگند. حسن، برادرخجسته خانم همه کاره تلویزیون جمهوری اسلامی است. کمیسیون های خرید دوربین وتلویزیون سونی در انحصار اوست. مبلغ خرید های تلویزیون ایران از محصولات سونی اعم از دوربین و سیستم های مونتاژ و غیره رقم بالایی نیست . تقریبا 50 تا 60 میلیون دلار در سال . اما مردم از تلویزیون سونی سالی 500 تا 600 میلیون دلار خرید می کنند که 7 درصد آن به حسن آقا برادر خجسته خانم می رسد. او سه ندیمه دارد و هیچگاه به آرایشگاه بیرون از خانه مراجعه نمی کند و برایش آرایشگر از بیرون می آورند. او به ماساژ علاقه دارد و یک خانم کره ای مسئول ماساژ اوست.
هرگاه کسی از دیدار آقای خامنه ای برمی گردد به او می گویند «زیارت قبول» و کسی در دفتر آقای خامنه ای حق ندارد بگوید به ملاقات آقای خامنه ای می روم یا قرار ملاقات دارم، بلکه از واژه«شرفیاب می شوم» و یا «به زیارت می روم» استفاده می شود. در اجرای این ادب حضور بیش از همه حجازی (رئیس دفتر خامنه ای) اصرار دارد.
جمله تکراری خامنه ای از بیست سال پیش این است «این کار را بکنید، اما مردم نفهمند»، «آن کار را بکنید، اما کسی نفهمد».
تیم محافظت خمینی 200 نفر بود. اما مجموعه ای که از خامنه ای محافظت می کنند 10هزار نفرند. در این بین دو نفری که نقش اساسی دارند دین شعاری و حسین جباری هستند. این دو کسانی هستند که شب ها پشت در اتاق خامنه ای کشیک می دهند و تنها کسانی هستند که حق دارند در نزدیکی خامنه ای مسلح باشند. آن ها 30 سال است که محافظین اصلی خامنه ای هستند. اما مدیران تیم محافظت از خامنه ای در دوران مختلف این ها بوده اند:
1.خسروی وفا ( رئیس تیم جانبازان) 2.اصغر زاده(نماینده مجلس)3.متولیان (سپاه)4. رمضانی (اطلاعات سپاه) 5.نجات (شورای امنیت). 6 چیذری (در حال حاضر او مسئول محافظین است)
محافظین نزدیک که یک جمع 200 نفره هستند و از نزدیک شاهد سفرها و زندگی در کاخ ها هستند هر کدام خانه ای دارند که حداقل یک میلیارد تومان ارزش دارد.
از محافظین 500 نفر مسئول محافظت از خانواده هستند. از این ده هزار محافظ حدود هزار نفر آن ها زن هستند و معمولا کسی نمی داند آن ها محافظ هستند.
دکتر مرندی وزیر بهداشت سابق، هماهنگ کننده پزشکی آقای خامنه ای است. پزشکان دیگر را مرندی برمی گزیند و به وقت لازم به بالین خامنه ای می آورد. در زیر زمین بیت رهبری یک بیمارستان خصوصی با 4 دکتر کشیک در طول 24 ساعت مراقبند. در سفرهای زمینی یک بیمارستان سیار همراه خامنه ای است. هم چنین یک اتوبوس - بیمارستان که دارای اتاق عمل است برای سفرهای زمینی همواره همراه است. برای سفرهای پروازی یک هواپیما- بیمارستان با دو اتاق عمل وجود دارد. در طول 30 سال گذشته خامنه ای سه بار عمل جراحی داشته است. عمل دست پس از انفجار اوایل انقلاب. عمل جراحی اثنی عشر و عمل پروستات.
خامنه ای به طور مستمر هر شب قبل از خواب به مدت 20 دقیقه مکالمات ضبط شده علیه خودش را، از زبان مردم ، مخالفین و حتی مسئولین می شنود .
پس از رهبری خامنه ای، ابتدا به مدت دو سال احمد قدیریان مسئول شنود خامنه ای بود. اما اکنون حدود 15 سال است که طائب مسئول آن است. این شنود شامل سه بخش می شود. شنود مسئولین بزرگ و شنود مسئولین امنیتی و شنود مردم . شنود دو مرکز اصلی دارد. یکی در بالای توچال و یکی در مرکز تلفن. اما یک تیم که در پشت خانه خامنه ای مستقر هستند،(در خیابان پاستور) شنودهای مربوط به خامنه ای را طبقه بندی می کنند و روزانه دو صفحه نوشته و 20 دقیقه نوار در اختیار خامنه ای می گذارند که 5 دقیقه از آن مربوط به شنودهای اخلاقی جامعه است . علاوه بر آن تمام ملاقات های خامنه ای به صورت علنی ضبط می شود و خودش هم به حاضرین اعلام می کند که آن ها را ضبط می کند. مثلا همه ملاقات هایش با هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و مسئولین دیگر را ضبط می کند. نفرات اصلی اداره شنود: طائب و مهندس حمید، برادر وحید حقانیان هستند.
از 365 روز سال 100 روز برنامه سفر سالانه خامنه ای است. یک ماه در تابستان و یک هفته در نوروز و یک هفته در زمستان به مشهد می رود تا در کاخی که در وکیل آباد ساخته است اقامت کند. در ایام نوروز یک هفته در پایگاه هوایی (دزفول) در خوزستان، که منطقه خوش آب و هوایی در آن فصل از سال است می گذراند و یک ماه در شمال ایران: معمولا زیبا کنار- ساری- رامسر – بیشه کنار و همه پنجشنبه ها و جمعه ها در کاخ نیاوران یا کاخ جمشیدیه یا کاخ لواسانات به سر می برد.
وقتی خامنه ای در سفر است هر روز یک هواپیمای اختصاصی برای گزارش کارها می رود و باز می گردد.
معمولا وقتی او در وکیل آباد است، هواپیمای 330 از اسب مورد علاقه او واسب مجتبی تا اثاثیه دیگر مورد علاقه خانواده را با خود می برد.
گاهی خامنه ای می خواهد مثل مردم عادی سفر کند. برای این منظور یک اتوبوس ضد گلوله که 500 میلیون تومان خرج برداشته ساخته شده است که دارای دو اتاق خواب و دستشویی و حمام است و هم چنین یک آشپز خانه کوچک که سید، آشپز مورد اطمینان آقا، در آن آشپزی می کند. اسکورت مخفی آقا به صورت پنهان اتوبوس را از پیش و پس همراهی می کنند.
خانه خمینی در جماران 200 متر بود، خانه اصلی خامنه ای در پاستور 1200 متر است.(این خانه 1200 متری تنها خانه ای است که همه از آن مطلعند.)
خمینی تنها در یک خانه کوچک در قم و یا حسینیه جماران زندگی کرد اما خامنه ای از تمامی کاخ های شاه که حالت موزه نیافته استفاده می کند و حتی بر آن ها افزوده است.
زیر خانه خامنه ای در پاستو، در عمق 60 متری، یک پناهگاه 5 هزار متری ضد اتمی ساخته شده که تنها قیمت آسانسورش 5 میلیون دلار است. یک پناهگاه هم زیر کاخ وکیل آباد مشهد ساخته شده است.
لجستیک خامنه ای:
در سیستم خصوصی بیت رهبری امکانات زیر به صورت اختصاصی استفاده می شود:1 عدد هواپیمای ایرباس مخصوص سفرهای خودش 2 عدد بوئینگ 707 یکی مربوط به سفرهای فامیل و یکی مربوط به محافظین5 عدد فالکوم) 2 تامربوط به سفرهای خودش.یکی برای سفرهای مجتبی و دوتا برای سفرهای فامیل.5 عدد هلیکوپتر( 2 هلیکوپتر برای سفر خامنه ای. یک هلیکوپتر برای سفر مجتبی و دو هلیکوپتر مربوط به فامیل.)با آن که پرواز هلیکوپتر در آسمان تهران ممنوع است اما در شمال شهر تهران مدام صدای هلیکوپتر شنیده می شود. 6 باند هلیکوپتر یکی در مهرآباد و یکی در عباس آباد، یکی بغل هتل استقلال، یکی در منظریه تهران ، یکی در قم و یکی در لواسان.17 عدد ماشین ضد گلوله، هر کدام به ارزش 400 هزار دلار1200 عدد ماشین
طائب درجریان برکناری آیت الله منتظری بازجوی مهدی هاشمی بود. گردانندگان اصلی در بیت رهبری شخص خامنه ای و پسرش مجتبی، و بعد حجازی، محمدی گلپایگانی و وحید هستند. کارکنان بیت حدود 500 نفر در حلقه اول و 2 هزار نفر در حلقه دوم و ده هزار نفر در حلقه سوم کار می کنند.
خامنه ای برای آن که بتواند امور اقتصادی خود را کنترل کند، اشخاصی را به مدت طولانی در سمت هایی ثابت نگه می دارد. مثلا مجید هدایت زاده که 30 سال مسئول فروش نفت ایران بود. آقای سوری مسئول حمل و نقل نفت ایران است که 30 سال است این کار را ادامه می دهد.
در 30 سال گذشته ایران حدود 700 میلیارد دلار نفت فروخته است که پورسانت فروش و حمل و نقل آن از طریق این دو نفر به حساب خامنه ای رفته است. سومین نفری که خامنه ای برای این کار وارد وزارت نفت کرد، برادرش حسن خامنه ای بود که ابتدا در وزارت ارشاد جزو گروه سانسور بود اما بعد برای کنترل منافع خامنه ای وارد وزارت نفت شد.

کاخ های لواسانات که مربوط به شخص خامنه ای، مجتبی، و محمدی گلپایگانی است.کاخ جمشیدیه: کاخ سابق اردشیر زاهدی محل کوهنوردی خامنه ای است.کاخ فیش قولا در شمال ایرانکاخ های باغ ملک آباد مشهد با 300 هزار متر باغ اطرافکاخ نیاورا
کاخ های سد لتیان ( که قبلا کاخ شاه بوده است)
او از سال 76 به فرزندانش اجازه فعالیت های اقتصادی داد .
از سال 84 از دولت مستقیم پول می گیرد.
کل ثروت خامنه ای و خانواده اش: 36 میلیارد دلار.ثروت شخص خامنه ای :30 میلیارد دلار، ثروت خانواده:6 میلیارد دلار
22 میلیارد دلار از 36 میلیارد دلار به شکل پول نقد در ایران بود که در زمان انتخابات به دلیل شلوغی کشور تصمیم به ارسال بخش عمده آن به سوریه از طریق ترکیه گرفته شد. این پول در مسیر ترکیه به سوریه لو رفت و در ترکیه توقیف شد. دولت ایران در حال تلاش برای باز پس گیری این مبلغ از ترکیه است.

مجتبی خامنه ای متولد 1348. در جوانی به جبهه رفته است و در همان جا با طائب (مسئول کودتای انتخاباتی و مسئول شنود بیت رهبری ...) آشنا شده است. همسر او دختر حداد عادل است. مجتبی مدتی با همسرش بر سر بچه دار نشدن دچار اختلاف بود و حتی علاقمند بود تا زن دیگری را اختیار کند تا این که راه چاره معالجه در لندن تشخیص داده شد. مجتبی به همراه 20 محافظ و همسرش به همراه سه ندیمه و مادر همسرش به همراه دو ندیمه، دسته جمعی به لندن رفتند و مدت دو ماه، نیمی از هتل شرایتون پارک لین لندن را اجاره کردند تا همسرش موفق شود برای او پسر بچه ای به نام باقر را به دنیا بیاورد. بچه ای که هزینه سفر هواپیمای اختصاصی و هتل و هزینه درمان و خرج و حقوق محافظین و ندیمه های مادر و مادر بزرگش حدود یک میلیون پوند هزینه داشته است. زنان مسئولین که از موضوع خبر دارند وقتی درباره باقر (نوه خامنه ای) حرف می زنند از او به عنوان بچه یک میلیون پوندی سخن می گویند.
در زمان آقای خاتمی ایرانسل به مناقصه گذاشته شد. مجتبی خامنه ای به دنبال آن بود که آفریقای جنوبی که به او پورسانت می داد، برنده مناقصه باشد، اما در یک مناقصه آزاد، شرکت ترک سل، برنده مناقصه شد. مجتبی ناراحت می شود و به آقای خاتمی زنگ می زند که بگویید : برنده مناقصه آفریقای جنوبی شده است . آقای خاتمی به سلیمانی می گوید قانونی عمل کنید. سلیمانی اعلام می کند ترک سل قانونا برنده شده است. مجتبی دست به دامان حداد عادل می شود. حداد به احمد توکلی می گوید که برنده شدن ترک سل خلاف امنیت ملی است و علیه دولت خاتمی تعداد زیادی مقاله نوشته می شود. خاتمی زیر بار نمی رود تا احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. اولین کاری که احمدی نژاد می کند این است که قرار داد را بدهند به وزارت دفاع و ام تی ان به صورت مشارکتی. و بدین ترتیب مجتبی از آفریقای جنوبی پورسانت می گیرد که به حساب او در لندن ریخته می شود. (رجوع شود به سخنرانی های توکلی در این مورد و همینطور به سخنرانی های سلیمانی در سایت بازتاب در اینباره)آقای حداد به مجتبی می گوید: من این کار را برای تو کردم. حالا تو برای من یک کاری بکن. برای زمین من از قالیباف مجوز مسکونی تجاری بگیر.
حداد عادل یک زمین 300 هزار متری که انبار است را در شمال میدان رسالت مالک است. این زمین متری 200 هزار تومان می ارزید که توسط قالیباف به یک ملک مسکونی - تجاری تبدیل شد. در نتیجه این عمل زمین 300 هزار متری انبار که متری 200 هزار تومان می ارزید، یکباره به متری 3 میلیون تومان تبدیل شد. در این مورد علی اشراقی (نوه امام) مخالفت می کند که به توصیه مجتبی، توسط قالیباف، علی اشراقی هم معزول می شود. در حال حاضر بابت هر تلفن ایرانسل 2 تومان و بابت هر اس ام اس یک تومان به مجتبی می رسد. این علاوه بر پولی است که از آفریقا به حساب اوپورسانت ریخته می شود. هم چنین هر بشکه نفتی که به چین و هند فروخته می شود یک دلار به مجتبی می رسد.
چندی پیش یک میلیارد و ششصد میلیون پوند که به حساب مجتبی خامنه ای در لندن رفته بود به دلیل آن که معلوم نبود از کجا آمده است توسط انگلیس مصادره شد.
ثروت مجتبی: 3 میلیارد دلار
2 میلیارد در لندن و سوریه و آفریقا700 میلیون دلار ملک در سوریه ، ونزوئلا و لندن300 میلیون دلار نقد (الماس و طلا و دلار)مجتبی بابت خرید بنزین تاکنون از هر تن، بین 5 تا 15 دلار حدود 1 میلیارد دلار پورسانت گرفته است.یک قطعه 500هزار متری در مشهد مال اوست بزرگترین پاساژ و آپارتمان سازی مشهد مال مجتبی است. همه مشهدی ها آن را می شناسند.200 هزار متر زمین از قالیباف در تپه های عباس آباد گرفته است.150 هزار متر شاپینگ در اکباتان ساخته شده که مجوزش را از قالیباف گرفته (500 میلیون دلار سود داشته است)
همسر آقای خامنه ای با مجتبی پسرش و سعید امامی و همسر او با فالکوم دولت جمهوری اسلامی به مدت سه هفته به همراه محافظین به لندن می روند. علت این سفر، عمل معده مجتبی و عمل روده مادر او خجسته خانم است. در این سفر زمینه های آشنایی نزدیک مجتبی با سعید امامی برای قتل های زنجیره ای فراهم می شود. در خاطرات زن سعید امامی آمده است:
سعید امامی وقتی از لندن بر می گردد، با مجتبی خیلی دوست می شود(و پایه قتل های زنجیره ای از سال 73 شکل می گیرد.) سعید امامی مسئول امنیت داخلی وزارت اطلاعات بود، از همان سال ها مخالفت با آقای خامنه ای شکل ظاهری به خود گرفت. ابتدا لات های تهران را کشتند. محسنی اژه ای و آقای خوشبخت (پدر زن مصطفی خامنه ای ) حکم قتل ها را صادر می کردند و بچه های اطلاعات عملیات را اجرا می کردند.
بالای دفتر آقای خامنه ای در خیابان پاستور، مجتبی خامنه ای دو اتاق دارد که ملاقات هایش را در آن جا انجام می دهد. یکبار در همان اتاق ها به سعید امامی می گوید که چرا همین کاری را که با لات ها کردی ابا روشنفکرها نمی کنی؟
سعید امامی می گوید : کتبی بنویس.
حجازی رئیس دفتر آقای خامنه ای به دری نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت می نویسد که با درخواست های آقای امامی موافقت کن. بعدها که دری نجف آبادی متهم شد که در قتل ها دخالت داشته است، گفت: در صورتی که من دستگیر شوم نامه حجازی را که مخفی کرده ام، منتشر خواهد شد تا معلوم شود که قتل های زنجیره ای دستور مجتبی بوده است. در نتیجه موضوع قتل های زنجیره ای نتوانست به گردن دری نجف آبادی بیفتد، اما کسی یقه مجتبی را هم نگرفت.
سعید امامی تا زمانی که دستگیر نشده بود هر یکشنبه بعد از ظهر از ساعت 4 تا 7 شب مجتبی را در همان دو اتاق بالای دفتر رهبری ملاقات می کرد. مصطفی و مجتبی هر کدام 16 محافظ دارند که غیر از دو نفرشان دیده نمی شوند.
مجتبی درس طلبگی خوانده است و در حال حاضر گاهی در قم درس طلبگی می دهد. هنگامی که او مشغول درس دادن است 8 نفر از طلبه ها از او محافظت می کنند.
در مورد انتخابات تز مجتبی این بود: طرفداران مخالف سوسولند. دو تا باطوم بخورند در می روند. تزی که جواب نداد.
پس از انتخابات وقتی شعار (مجتبی بمیری، رهبری رو نبینی) بر سر زبان ها افتاد، بسیاری از زندانیان سیاسی شلاق خوردند تا کسی یا کسانی که این شعارها را بر سر زبان ها انداخته بودند شناسایی شوند.
در حال حاضر بعد از خامنه ای، مجتبی پر قدرت ترین شخص ایران است که با هماهنگی سپاه، فرمانده اصلی کودتای پس از انتخابات است. مجتبی در بعضی از موارد حتی بر خلاف نظر پدرش علی خامنه ای رفتار می کند.
تا پیش از انتخابات، مجتبی خامنه ای به عنوان نفر دوم دفتر رهبری، تنها برای سیاسیون درجه اول نظام شناخته شده بود، اما حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1388 نام مجتبی را به عنوان عامل اصلی کودتا بر سر زبان ها انداخت.
در بیت رهبری کارهای مختلف بین پسران خامنه ای تقسیم شده است. سهم مجتبی مسئولیت سازمان های نظامی و امور اقتصادی و امور شخصی خامنه ای است.
مصطفی نیز درس طلبگی خوانده است . علاقه او بیشتر به امور اقتصادی است. در ایران هر پژویی که فروخته می شود، حدود 150 هزار تومان سهم مصطفی است. تا به حال در ایران 2 میلیون پژو فروخته شده است.
مصطفی در طلبگی درس خارج خوانده و اصول و فقه درس می دهد. همسر مصطفی، دختر آیت اله خوشوقت است کسی که حکم قتل ها را به همراه محسنی اژه ای در مورد ترور لات ها صادر کرد. مصطفی صاحب یک فرزند به نام جواد است و مسئولیت سازمان های مذهبی در بیت رهبری با اوست.
ثروت مصطفی: یک ونیم میلیارد دلار
شرکت خط هوایی کاسپین که ده هواپیما دارد زیر نظر مصطفی کار می کند. واردات بی ام و نیز مال مصطفی است.
وقتی می خواستند هواپیمای پادشاه بورنای را به مبلغ 100 میلیون دلار بخرند، مصطفی و گلپایگانی و پسر گلپایگانی برای معامله به سفر رفتند. یک سوری دلال معامله بود.70 میلیون دلار پول نقد داده شد. اما دلال سوری پول را خورد و هواپیما را هم نداد و در دنیا گم و گور شد.عده ای هم می گویند گلپایگانی سر مصطفی کلاه گذاشت.
مسعود خامنه ای متولد 1353 است. همسر او سوسن خرازی فرزند آیت اله خرازی و خواهر صادق خرازی است. پس از انتخابات خانواده آیت اله خرازی بابت آبرویی که از آن ها به سبب حوادث پس از انتخابات رفته است، مساله دار شده اند و سوسن خرازی به خانه پدری بر گشته و در شرف طلاق از مسعود است. مسعود بیش از برادران دیگر خود روشنفکر نشان می دهد. او در دانشگاه درس حقوق خوانده و مسئولیت بنیادها در بیت رهبری و مسئول سایت خامنه ای است.
ثروت مسعود 500 میلیون دلار است.
میثم خامنه ای متولد سال 1357. همسر او لولاچیان فرزند یک بازاری است. ماشین ال90 رنو توسط مسعود خامنه ای و عمویش محمد خامنه ای تا سالی صد هزار مورد وارد ایران می شود و بابت هر ماشین 500 هزار تومان به میثم و عمویش می رسد. میثم الهیات خوانده است و اکنون در دفتر خامنه ای کار می کند. مسئولیت ستاد اجرایی بیت رهبری با میثم است.
ثروت میثم:200 میلیون دلار
بشری خامنه ای متولد 1359. شوهر او پسر محمدی گلپایگانی (رئیس دفتر خامنه ای) است. مثل خواهرش هدی قد بلند و لاغر است و موهای بوری دارد. او وقتی به مدرسه می رفت 2 محافظ تا بیرون آمدن او از مدرسه پشت در می نشستند. بشری خامنه ای با زن طائب رفت و آمد داشت. یک روز بشری به خانه طائب می رود و می بیند تن زن طائب سیاه است. از او علت را می پرسد و زن طائب به گریه می زند و درد دل می کند که دیشب طائب اسلحه را روی سر من گذاشته بود و می گفت که اعتراف کن که با برادرت رابطه جنسی داشته ای. اگر اعتراف نکنی شلیک می کنم و بعد هم مرا زد. این داستان توسط بشری به گوش خامنه ای می رسد و منجر به اخراج طائب برای مدتی کوتاه از بیت رهبری می شود.
ثروت بشری: 100 میلیون دلار نقد پول نقد دارد که هدیه پدرش به وی است.

هدی خامنه ای متولد 1360همسر پسر برادرآقای کنی است.علاقه او و خواهرش مثل علاقه دو زن معمولی به آرایش و تغییر لباس است. در مهمانی های زنانه بادامن کوتاه حاضر می شوند. تا پیش از انتخابات یک آرایشگاه مشهور در خیابان فرشته را قورق می کردند تا آرایش موهای خود را تغییر دهند. اما از زمان انتخابات به بعد اتاقی در دفتر رهبری به یک آرایشگاه تبدیل شده تا امنیت دختران و عروسان خامنه ای در فضای نا امن بعد از انتخابات بیشتر شود.
ثروت هدی نیز 100 میلیون دلار نقد است که هدیه پدرش به اوست!

برادران خامنه ای:
حسن برادر خامنه ای 500 میلیون دلار ثروت دارد . او مدتی در وزارت ارشاد مسئول سانسور و مدتی در وزارت نفت مسئول نظارت بر فروش و حمل و نقل نفت بوده است.
محمد برادر خامنه ای 100 میلیون دلار ثروت دارد.
هادی خامنه ای که در دوره شاه به 3 سال زندان محکوم شده بود به دلیل فاصله اش از این خاندان منزه تر زندگی می کند. او جزء طیف اصلاح طلبان است و سردبیر روزنامه حیات نو است که گاهی روزنامه اش هم توقیف می شود.
( خلاصه شده از وبسایت مخملباف

ماداران عزادار در محاصره ماموران رژیم در تهران

علیرغم اشغال کامل پارک و پیرامون آن ماداران عزادار اعتراضات خود را برگزار کردند بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نیروهای سرکوبگر پارک لاله و پیرامون آن را بطور کامل در اشغال خود داشتند و با تهدید و توهین اجازه قرار گرفتن مادران در کنار همدیگر را نمی دهند.از ساعت 17:00 روز شنبه 11 دی ماه ، مادران که عازم پارک لاله بودند در شعاع های مختلف بیرون از پارک لاله توسط مامورین مورد تعقیب قرار می گرفتند و برای هر مادر عزادار 2 الی 3 مامور گذاشته بودند و او را بطور دائم همراهی می کرد. این مامورین آنها را تهدید به بازداشت می کردند و اجازه ورود به پارک را نمی دادند.تعدادی از مادران که موفق به ورود به پارک شده بودند از قرار گرفتن آنها در کنار همدیگرممانعت کردند. مادران چندین بار از جهت های مختلف قصد تجمع داشتند ولی با یورش مامورین سرکوبگر مواجه شدند.مادران علیرغم تهدید و تعقیب و همراهی چند مامور با هر مادر آنها تا زمان تعیین شده در پارک و بیرون آن حضور یافتند و بدین طریق به حرکت اعتراضی خود ادامه دادند.مامورین سرکوبگر ولی فقیه که بصورت گروهای 4 الی 5 نفره بودند در دربهای ورودی پارک مستقر شده بودند آنها همچنین گروهای 4 الی 5 نفره را در قسمت های مختلف پارک در حال گشت زدن بودند و هر مادری را می دیدند با او برخودر وحشیانه می کردند و او را تهدید به دستگیری و ضرب وشتم می کردند. علاوه بر گروهای پیاده نیروی انتظامی،لباس شخصی و بسیج نیروهای موتور سوار خود را در پارک و حوالی پارک مشغول دور زدن بودند. نیروهای سرکوبگر پارک لاله و پیرامون آن را به شعاع چند صد متری در اشغال کامل خود داشتند.11 دی 1388 برابر با 2 ژانویه 2010

ویدیوی جدید: پاسخ وحشیانه پلیس به شعار نیروی انتظامی حمایت حمایت در روز عاشورا

ویدیوی جدید از روز عاشورا که در آن مردم شعار می دهند نیروی انتظامی حمایت حمایت و پلیس در عوض دست به ضرب و شتم وحشیانه مردم می زند. در ادامه هم شعارهای شجاعانه دو دختر جوان بر ضد خ.ر را می بینید. لینک در یوتیوب: http://www.youtube.com/watch?v=NOdzEmtWNMA

بیانیه میرحسین موسوی بمناسبت وقایع عاشورای تهران


بسم الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما
همواره به اینجانب و دوستان گفته می‌شد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت وآرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان یک همراه جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و می‌اندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد‌، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.
برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در حالی که مردم نه روزنامه همراه و مشوقی در کنار خود داشتند و نه از صدا و سیما، به عنوان رسانه ای ملی و بی طرف و منصف و عاقل بهره می بردند. باز همه ملت ها و جهانیان شاهد بودند که در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمايان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.
مشاهده فیلم‌های تکان دهنده عاشورا نشان می‌دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می‌شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی‌گناه از روی پل‌ها و بلندی‌ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورهاست‌. جالب آنکه در بعضی از این فیلم ها دیده شده است که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می‌بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می‌کنند بدانها آسیبی نرسد. اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. ولی هیهات! جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیری‌ها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را این بار در وسعت بیشتر تکرار می‌کنند و آنها می‌اندیشند سیاست ارعاب تنها راه حل است.
گیرم که چند روز با دستگیری‌ها‌، خشونت‌ها، تهدیدها و بستن دهان روزنامه‌ها و رسانه‌ها سکوت برقرار گردید، تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می‌کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می‌نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می‌دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم‌تر می شود چه می‌کنید؟ با چه پشتوانه‌ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه‌ها و امتیازخواهی‌های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟
اینان می اندیشند با عقب راندن نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان از صحنه سیاسی خواهند توانست بدون پرداختن ریشه ای به مسائل امروز کشور به دیروز قبل از انتخابات برگردند؟ اما کسانی که تاریخ را خوانده اند و کمی با ماهیت پیچیده جوامع آشنایی دارند می دانند که این تفکر ناشی از یک توهم واقع گریز و پناه بردن به رویکردهای کم عمق و گول زننده است.
بنده به صراحت و روشنی می‌گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد. سخنان روز چهارشنبه میدان انقلاب و قبل از آن نماز جمعه هفته پیش دانشگاه که توسط چهره‌های منتسب به نظام ایراد گردید، نتایج هر نوع اقدام تروریستی را مستقیما به سمت کانون نشانه خواهد رفت و گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت. گوساله و بزغاله خواندن بخش عظیمی از جامعه و خش و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می کند و یک عده را حزب الله می نامد و عده ای دیگر را حزب الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می‌کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست؟ با توجه به استفاده از اصطلاحات مذهبی و اشاره به آیات و روایات، این مراجع عظام و روحانیون فاضل هستند که می‌توانند بگویند با این گونه اشخاص چه می‌توان کرد؟
آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می شود استقبال از هر هجمه‌ای در راه اسلام و کشور عزیزمان است و سخنان چند روز اخیر بنده را به یاد کلام امام رحمه الله علیه می اندازد که «بکشید ما را، ما نیرومندتر می شویم». بنده ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.
بنده به صراحت می‌گویم تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. عدم اذعان به بحران، توجیه گر ادامه راه حل های سرکوبگرانه خواهد شد. اذعان به وضعیت بحرانی می تواند راه حل را نه در سرکوب که بر سر آشتی ملی قرار دهد. تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین به فرض آنکه به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید.
من لازم می‌دانم قبل از آنکه راه حل خودم را برای خروج از بحران مطرح سازم، برهویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تاکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله حسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود . ما پیرو کسی هستیم که در قلمرو وسیع اسلامی ربودن خلخالی از پای یک زن را برنمی‌تابید. ما معتقد به تفسیر رحمانی از اسلام هستیم که انسانها را یا هم کیش هم می‌دانند و یا همسانانی در خلقت. نگاهی که بر کرامت ذاتی انسان باور دارد و برنمی تابد که ضارب او در زندان با غذایی جز شبیه غذای او نگهداری شود و یا مورد شکنجه و امثال آن قرار گیرد.
بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم. ما به شدت با فساد موجود که ناشی از سیاستهای سوء و عدم تدبیر است مخالفیم. ما می‌گوئیم نهاد بزرگ و تاثیر گذاری چون سپاه اگر هر روز چرتکه بیاندازد که قیمت سهام چقدر بالا و پائین رفته نمی‌تواند از کشور و منافع ملی آن دفاع نماید؛ هم خود به فساد کشیده می‌شود و هم کشور را به فساد می‌کشاند. ما می‌گوئیم و حاضریم در مباحثات نشان دهیم که امروز منافع و حقوق مستضعفان و کارگران و کارمندان و سایر اقشار ملت در یک فساد بزرگ در حال غرق شدن است . جنبش سبز مخالف دروغ است و آنرا آفتی خانمان برانداز برای کشور می‌داند و از اینرو دروغ های سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و امثال آنرا خطری بزرگ برای کشور می‌دانیم.
ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می‌خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می‌دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده‌های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم.
ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی‌. تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می‌دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است و ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند. و مضحک است که بما تهمت اهانت به قرآن، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود. مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم.
اما من برآنم که راه حل مشکلات پیش آمده و بحران موجود چنین است؛ وضعیت کشور امروز چون رودخانه خروشان و عظیمی است که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن آن شده است. راه آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست. اندیشیدن باین گونه راه حلها که عده‌ای توبه کنند و عده‌ای معامله کنند و بده و بستانی صورت گیرد تا این مشکل بزرگ حل شود عملا به بیراهه رفتن است.
بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه‌هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می‌دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد. و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند. بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از آب روشن می‌تواند فضای ملی را تحت تأثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می‌کنم:
۱- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت‌های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف‌هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است. به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد.
۲- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد‌. این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه‌ها تضمین کند و جلوی دخالت‌های سلیقه‌ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد . مجالس اولیه انقلاب می‌تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند.
۳- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها. بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت. و نیز آگاهیم که جریان‌های سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند.
۴- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه‌های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است‌. ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد‌. گسترش کانال‌های ماهواره‌ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش‌های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می‌رساند . پارازیت‌ها و محدودیت‌های اینترنتی می‌تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد . تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است. آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه، نگاه‌ها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم؟
۵- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل ۲۷ قانون اساسی. اقدام در این زمینه که می‌تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می‌تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید.
به بندهای فوق پیشنهادات دیگری نیز می‌توان اضافه کرد. به نظر بنده حتی یک جوی کوچک زلال در این بین می تواند مغتنم باشد. ضرورتی ندارد همه بندها با هم شروع شود. مشاهده عزم در این راه بروشنی افق کمک خواهد کرد. و کلام آخر آنکه همه این پیشنهادات بدون نیاز به توافق نامه و مذاکره و داد و ستدهای سیاسی و از موضع حکمت و تدبیر و خیرخواهی می‌تواند اجرایی شود

امشب از اوین بوی شرافت برمی خیزد


امشب از اوین بوی شرافت بر می خیزد چرا که گوشه گوشه ی سلول های تنگ و سردش با بوی تن شریف ترین روزنامه نگاران وطنم عطر آگین شده است ،رایحه ای که هیچگاه از بدن چرک آلود" پاستور نشینان" برنخاست! دنیا نیز امشب بوی شرافت را از اوین استنشاق کرد!
منصفانه بگویم اوین سالهاست رایحه ی شرافت تراوش می کند ،باور نمی کنید اندکی در فضای اطراف آن نفس بکشید!
و اما سخنی با سیاه دلان اندیشه ستیز؛ به شرافت قلم سوگند با نوک خامه هایمان مغزهای گندیده تان را متلاشی می کنیم همانگونه که در طول این سالها کردیم . می دانم که جماعت روز نامه نگار خواب از شب هایتان ربوده ،اما مطمئنا روز را نیز بر شما شب خواهیم کرد . راستی کمی به آینده اندیشیده اید ! ما به بند ،آوارگی و زخم عادت داریم و شما به بی شرفی و خونریزی ! آیا به اوینی که قرار است در آینده ای نه چندان دور به واسطه ی تن های بی مصرف تان آلوده گردد فکر کرده اید ،آن وقت دیگر از اوین بوی شرافت بر نمی خیزد چون مقدر است شما در آنجا باشید . بهراسید که آن روز چندان دور نیست چون ما هرگز از پای نخواهیم نشست .آری امروز نوک قلم هایمان را برای برچیدن پایه های حکومت فاسد تان تراشیده ایم و فردا درایرانی آباد و آزاد با پردیس نشینان اوین ،تاریخ را از اعمال ننگین تان به تاثر وا می داریم . یادتان باشد ما باز ماندگان همان روز نامه نگار لب دوخته ایم که سرود: رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد یا آنکه زجان دادن اندیشه نباید کرد
دیروز عیس سحر خیز، بهمن احمدی امویی و... زید آبادی را در بند کردید و امروز شمس الواعظین ،حشمت الله طبرزدی و... بدرالسادات مفیدی این نوامیس آل قلم این دیار را در حبس نمو دید،ولی با میلیون ها ایرانی که هر کدام یک رسانه اند چه خواهید کرد ؟! از یاد نبرید و همچنان در هراس باشید که ایران امروز سراسر رسانه است، چیزی که حتی از شنیدن نام آن بدن های متعفن تان بر خود می لرزد، آری همچنان بترسید که ایران یکپارچه روزنامه نگار است، روز نامه نگار، روزنامه نگار، روز نامه نگار ،روز نامه نگار، روز نامه نگار و ... روز نامه نگار! آنقدر می گوییم و می نویسیم روز نامه نگار که دق کنید ،نیک می دانم که تکرار این واژه بیش از پیش قلب های سیاه و پر غل و غش تان را می آزارد پس باز می نویسیم رورزنامه نگار! تا همچنان در وحشت، روز گارتان سیاه شود!!! مهران امیراحمدی