mardi 9 février 2010

روزنامه لباس شخصی ها: دم خودم گرم؛ همه را با هم زدم

سایت شفاف: روزنامه وطن امروز از مجموعه روزنامه های رنگی حامی دولت به صاحب امتیازی مهرداد بذرپاش معاون رئیس جمهور در مطلبی با ادبیات کم نظیر به شدت شهردار تهران را مورد حمله قرار داده است .

در بخشی هایی از این مطلب که با ترجیع بند « غلط کردید » منتشر شده آمده است :

« . . . نه، آب لازم نبود؛ به اندازه كافی شسته بود باران، مزار یاران را. «به لاله در خون خفته»، اگر دعای مادران شهدا نبود باران نمی‌آمد. خدا جای حقی نشسته است؛ آقای قالیباف، تونل توحید را دیدم؛ زیباست اما شیفتگان خدمت هر از چندی یك دفاعی هم از ولایت كنند راه دوری نمی‌رود. تونل توحید زیباست اما دفاع از ولایت، از آن زیباتر است. جناب شهردار، با وجود این همه شن و ماسه و سایت‌های برف‌روبی و بیل و كلنگ مكانیكی، كه از تابستان در خیابان‌های تهران كار گذاشته‌اید، می‌دانید چرا برف نیامد؟ شما می‌خواهید با سوء‌استفاده از نزولات آسمانی، مدیریت شهری را به رخ شهروندان بكشید.

خدا غرور دارد و اجازه استفاده ابزاری از نعمات آسمانی‌اش را به شهرداری، به مجلس، به دولت؛ حتی به سران فتنه نمی‌دهد. دم خودم گرم؛ همه را با هم زدم! خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را كه نگه نداشتی اما از نهضت خمینی محافظت بفرما. كارهای خدماتی با ما، دفاع از ولایت فقیه با تو. افتتاح تونل توحید با ما، اقتدار نظام با تو. خدمت به ملت با ما، پاسداری از آرمان‌های انقلاب با تو. سكون از ما، حركت از تو. سكوت از ما، حرف زدن با تو. خوردن نان امام با ما، تنظیم و نشر آثار حضرت امام با تو. در ثانی، الان سازمان بازرسی به دوشغله‌ها گیر می‌دهد و عده‌ای هم دفاع از ولایت را شغل حساب می‌كنند. البته یك عده هم شغل حساب نمی‌كنند؛ چون به جای حقوق و مزایا دردسر دارد و از همه بدتر بازنشستگی‌اش پیش از موعد نیست! از نظر ایشان دفاع از ولایت شغل سخت و زیان‌دهی است.

همین‌ها می‌خواهند به رهبر ما، به علمدار انقلاب، «جام زهر افتخاری»، «مظلومیت افتخاری» و «تكرار تاریخ افتخاری» بدهند. افتخار رهبر ما به ایستادگی، پای پرچم امام است. افتخار مولای ما ایستادن پای آرای 40‌میلیونی ماست. به «آقا»، ما باید خسته نباشید بابت رهبری بگوییم، نه شما «دكترای افتخاری» بدهید. بعد از 20 سال نشناخته‌اید هنوز مولای ما را؟ شك نداشتم كه مولا دست رد می‌زند به سینه این عناوین پر طمطراق. خدایا! یار و یاور مولا باش در این رسالت خطیر.

...خدایا! تا آخر همین هفته برف رحمت خود را بر زمین تهران بنشان تا مدیریت شهری، توان خود را در ارائه خدمت به رخ ما بكشد؛ «الهی العفو»، نه! بلند بگو: «الهی البرف» همین حالا! به خودت قسم خدا، یك هفته دیگر برف نیاید، اینها موضوع را سیاسی می‌كنند؛ می‌كشانند به مطبوعات و مدعی می‌شوند مخالفان شهرداری، جلوی بارور شدن ابرها را گرفته‌اند و با تنگ‌نظری اجازه تردد را به یك جبهه هوای پر فشار نمی‌دهند و به دانه‌های برف برای ورود به آسمان كشور ویزا نمی‌دهند. آقای قالیباف، من اشك شما را در مرسم افتتاح تونل توحید دیدم و چند روز قبل دیدم كه مادر شهیدان تقوی سر مزار فرزندانش «محسن» و «حسن» داشت از بی بصیرتی خواص و مظلومیت «آقا» خون گریه می‌كرد. نه، من اصلا منظورم از خواص، آقای قالیباف نیست.

همه‌تان كه دارید این مقاله را می‌خوانید؛ یك هیچ به نفع من! فریب خوردید از ژورنالیسم این قلم. من اصلا در افكارم تجدید نظر اساسی كرده‌ام و دیگر به این آقایان، «خواص» نمی‌گویم. كجای بصیرت این حضرات، نكته خاصی دارد كه من به آنها بگویم «خواص»؟ گلیم‌باف روستای شهید آباد مازندران از نظر من خواص است. خواص، حسن آقا، بقال سر كوچه ماست كه روی شیشه مغازه‌اش نوشته: «نسیه نمی‌دهم به‌خصوص به دشمن». خواص، آقا رمضون، مكانیك چهار راه استقلال است كه در انتخابات به موسوی رای داد اما حالا خودش می‌گوید، مثل سگ پشیمان است. من تنها خواهشم از این «عوام»(باز هم منظورم قالیباف نبود؛ دو هیچ!) این است كه هر از چندی یك حرفی بزنند؛»

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire

Remarque : Seul un membre de ce blog est autorisé à enregistrer un commentaire.